تدلیس در ازدواج و آثار و پیامدهای آن
تدليس: عبارت از عملياتي است كه زن يا مرد يا شخص ثالثي انجام داده و موجب فريب در امر ازدواج شود كه طبق قانون جرم محسوب شده و فريب دهنده به مجازات خواهد رسيد.
ماده 647 از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی(تعزیرات)مصوب 1375 بیان میدارد: چنانچه هریک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هریک از آنها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال محکوم میگردد.
در این رابطه ذکر چند نکته به اختصار ضروری است:
1- مصادیق ذکر شده برای امور واهی در این ماده جنبه احصائی نداشته بلکه تمثیلی بوده، به عبارتی دیگر هر امری که موجب فریب دیگری شود را شامل می شود حتی اگر از موارد مذکور در این ماده نباشد، لذا عرف در این مورد تشخیص دهنده می باشد. مانند اینکه فردی بر خلاف واقع خود را داری ثروت و مقام معرفی نماید.
2- در مورد تحقق جرم مذکور در این ماده باید بگوییم که اعمال مجازات مذکوردر این ماده زمانی ممکن خواهد بود که عمل فریب توسط زوج یا زوجه صورت گرفته باشد، به عبارتی دیگر هرگاه شخص ثالثی مانند یکی از بستگان یا دوستان زوج به دروغ وی را پزشک معرفی نمایند بدون آنکه زوج از این امر باخبر باشد، نمی توان زوج را به موجب این ماده مجازات نمود، زیرا هرکس مسئول فعل و اعمال خویش می باشد و نمی توان شخصی را بواسطه انجام فعل دیگری و صرف اقدام به نفع آن مجازات کرد،
این درحالی است که ارتکاب این جرم توسط ثالث را مطلقاً نمی توان قابل انتساب به زوجه یا زوج ندانست، زیرا ممکن است شخص ثالث عمل فریب را به دستور زوج یا زوجه انجام داده باشد. در اینصورت تبانی یکی از زوجین با شخص ثالث در تدلیس به منزله آن است که خود او مرتکب تدلیس شده باشد.
3- تحقق جرم مذکور در این ماده منوط به این است که زوج یا زوجه امری خلاف واقع و حقیقت را که وجود و واقعیت نداشته است صراحتاً اعلام نمایند که وجود دارد.(فعل مادی مثبت) به طور مثال هرگاه زوج درحالیکه دارای همسر می باشد، با فرد دیگری ازدواج نماید و به وی اعلام کند که مجرد است، مجازات مقرر در ماده موصوف قابل اعمال بر وی خواهد بود. به عبارتی دیگر عقد ازدواج می بایست بر مبنای آن امر واهی، واقع شده باشد.
این درحالی است که امکان تحقق جرم مذکور در این ماده نیز از طریق ترک فعل وجود خواهد داشت. مثلاً همان مرد در مثال فوق هیچ صحبتی راجع به ازدواج قبلی خود نکند و زن نیز با این تصور که وی تا به حال ازدواج نکرده است با وی ازدواج می کند، زیرا عقد متبایناً ( یکسری خصوصیات وجود دارد که بیان نمی شوند، اما مساوی با بیان شدن آنهاست) بر مجرد بودن مرد واقع شده است. چه اینکه وقتی شخصی خواستگاری می رود به این معناست که تا به حال ازدواج نکرده است، بنابراین در جلسه خواستگاری از وی نمی پرسند که آیا تا به حال ازدواج کردی یا خیر؟ بنابراین اگر خلاف این امر باشد و وی بیان نکند که قبلاً ازدواج داشته است، عمل فریب در ازدواج محقق خواهد شد.
4- زمانی جرم فریب در ازدواج محقق می شود که هر یک از زوجین پیش از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی فریب دهد، بنابراین هرگاه زوج بعد از ازدواج و به قصد فریب زوجه بیان نماید که دارای مدرک دکترا می باشد، مشمول این ماده نخواهد بود.
ضمن اینکه هر یک از زوجین می بایست قصد فریب دیگری را داشته باشد، یعنی یک طرف عمداً با اعمال متقلبانه خود طرف دیگر را فریب داده و ترغیب به عقد ازدواج نموده باشد. لذا اگر مرتکب قصد فریب طرف مقابل را نداشته باشد، مشمول ماده 647 قانون مجازات اسلامی نخواهد بود.
5- مجازات مقرر در این ماده حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال می باشد، بنابراین دادگاه مخیر به انتخاب و تعیین مجازات بین حداقل و حداکثر خواهد بود.
اما مطابق قانون مدنی از نظر حقوقی نیز تدلیس آثاری را خواهد داشت ؛
فریب در ازدواج (تدلیس) به مفهوم اثبات صفات مطلوب یا رفع عیوب به صورت دروغین، از جمله عوامل فروپاشی نظام خانواده یا تیرگی روابط زوجین است، به این لحاظ زن و مرد از فریب یكدیگر نهی شدهاند، علاوه بر آن، فریب دارای پیامدهای حقوقی نیز میباشد راهی كه شارع مقدس برای جبران این ضرر پیش بینی نموده، حق فسخ نكاح است.
«تدليس»يکي از مواردي است که به طرفين اجازه ميدهد ازدواج را فسخ کنند يعني فرد به اصطلاح کلي کلک بزند و صفتهايي را به خود نسبت بدهد که آنها را ندارد. اگر فردي با اين روش ازدواج کند، تکليف آن ازدواج معلوم است: همسر ميتواند ازدواج را فسخ کند.
در ضمن، تفاوتي نميکند که صفات و ويژگيهاي دروغين در متن عقد نوشته شده باشد يا خير، چون در هر دو حالت، حق فسخ وجود دارد. بنابراين، آنچه در تدليس مهم است وجود سوء نيت و قصد فريب طرف مقابل است.
تخلف از شرط صفت؛
ماده 1128 قانون مدنی بیـان میدارد:« هرگاه در یكی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود كه طرف مذكور فاقد وصف مقصود بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذكور در عقد تصریح شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد».
شرط صفت يعني اينکه صفت خاصي در شخص شرط شده باشد، ولي بعد از عقد معلوم شود که فرد فاقد آن وصف بوده است. تفاوت تدليس با تخلف از شرط صفت در اين است که در تدليس فرد قصد فريب دارد، ولي در تخلف از شرط صفت، فرد چنين نيتي ندارد و واقعاً خود را واجد آن صفت ميداند، اما بعد از عقد متوجه ميشود که داراي آن وصف خاص نيست. مثل اينکه دختر يا پسري خود را منتسب به خانوادهاي داراي ثروت و مقام بداند، ولي بعداً متوجه شود که نسبتي با آن خانواده ندارد.
تکليف مهريه چه ميشود؟
اما سوال مهمی که وجود دارد این است که در صورت فسخ ازدواج، تکليف مهريه چه ميشود. طبق قانون، اگر قبل از شروع زندگي زناشويي فسخ انجام شود، زن مهريهاي نميگيرد و در غير اين صورت، مهريه به زن تعلق ميگيرد، مگر اينکه مرد به خاطر تدليس زن، ازدواج را فسخ کرده باشد.
در واقع، اگر زن فريبکاري يا تدليس کرده باشد و شوهر هم به همين دليل، ازدواج را فسخ کند، زن مهريهاي دريافت نخواهد کرد. هر گاه زن مرد را در ازدواج فريب دهد و مرد پس از نزديكي به عيوب واقف گردد چنانچه مرد از حق خود استفاده ننمايد بايد تمامي مهر را بپردازد ولي در صورت اعمال حق و انحلال نكاح زوجه مستحق مهريه نميباشد و اگر قبلاً پرداخت نموده ميتواند پس بگيرد.
صرف سکوت هر یک از طرفین و در نتیجه در اشتباه گذاردن طرف مقابل در این خصوص جرم میباشد یا خیر؟
به عنوان مثال شخصی که ازدواج قبلی خود را به طرف مقابل اعلام ننموده و با سکوت خود موجبات عدم اطلاع طرف دیگر را از این امر باعث شود آیا مصداق تدلیس در نکاح میباشد یا خیر؟
به نظر اکثر حقوقدانان مورد از موارد تدلیس در نکاح میباشد و اداره حقوقی قوه قضاییه نیز در نظریات مختلف خود این امر را تأیید نموده است. در قانون آمده چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالیه، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود ، مصداق واهی بودن موارد اعلامی طرفین نیز عرف میباشد یعنی هر آنچه که در عرف به عنوان امر واهی بوده و طرف واجد آن نباشد مشمول قانون میگردد.
بنابراین هر گاه شوهر در اثر تدلیس با زنی غیر باکره ازدواج کند و از حق فسخ نخواهد یا نتواند استفاده کند میتواند تفاوت بین مهر باکره و غیرباکره را به عنوان خسارت از فریبدهنده به عنوان خسارت بگیرد و اگر مهر نداده و فریب دهنده خود زن است میتواند مابهالتفاوت را از مهر کسر و بقیه را به زن بپردازد. بنابراین اگر دختری به واسطه صدمهای بکارت خویش را از دست داد، در حالی که از آن بیخبر است، در این حالت به یقین تدلیس واقع نشده است، ولی اگر دختری مرتکب بیعفتی شود و باکره نباشد سکوت او در مقابل خواستگار نوعی تدلیس محسوب میشود چرا که عرفاً پسری که به خواستگاری دختری میرود میپندارد که دختر در گذشته با مردی ارتباط جنسی نداشته است.
فسخ نکاح باید ثبت شود؛ فسخ نکاح کاري يک طرفه است در واقع دارنده حق فسخ براي اين کار برخلاف طلاق، ملزم به رعايت تشريفات خاصي نيست و فقط با گفتن لفظ يا انجام عملي که بر آن دلالت داشته باشد، اتفاق ميافتد، ولي ثبت آن پس از صدور حکم مربوط از سوي دادگاه، الزامي است. ثبت نکردن فسخ نکاح به صورت رسمي، باعث ميشود که متخلف به جزاي نقدي محکوم ميشود.
برای یافتن پاسخ تمامی سؤالات حقوقی خود با یکی از طرق ذیل با اینجانب تماس حاصل نمائید.
گردآورنده: احمد باقری وکیل پایه یک دادگستری
شماره تماس و تلگرام: 13 98 119 0914
EMAIL: Bageri.lawyer1982@gmail.com
Bageri.lawyer@yahoo.com
جهت اطلاع از سایر مطالب، به سایت مشاوره دات نت به نشانی ذیل و پروفایل و وبلاگ اینجانب مراجعه نمائید.
http://www.moshavere.net/bagerilawyer